کارخانه پوشاک Yulin Dongke

روند پوشاک و نگاه مصرفی مردم در جامعه امروزی

این استدلال یکی از استدلال هایی است که در کتاب جدید نویسنده W. David Marks، Status and Culture، ارائه شده است.بینندگان مد ممکن است نام مارکس را از اثر قبلی‌اش، آمتورا، بدانند که نشان می‌دهد چگونه ژاپن سبک آمریکایی را تسخیر کرد و آن را تجاری کرد.کار جدید او آنچه را که او «معمای بزرگ فرهنگ» می‌نامد را آشکار می‌کند – اساساً چرا مردم بدون دلیل برخی از شیوه‌ها و رفتارهای عجیب و غریب را انتخاب می‌کنند.
البته، ملاحظات عملی یا قضاوت در مورد کیفیت اغلب بهانه‌هایی هستند که برای توجیه گریز خود به سمت گرایش‌ها یا نمادهای وضعیت جدید استفاده می‌کنیم.خریداران ممکن است به خود بگویند که مواد و ساخت کیف بیرکین در درجه دوم اهمیت قرار دارد، اگرچه این کیف در حمل اشیاء کارآمدتر از کیف هایی نیست که می توان با کسری از هزینه خریداری کرد.درخواست‌های زیبایی یا اصالت می‌تواند بهانه‌ای باشد برای رفتن از یقه‌های گشاد به شلوار جین تنگ یا گشاد، که هیچ هدف کاربردی واقعی برای آن نداریم.
چنین رفتاری نه تنها در جامعه مصرفی مدرن وجود دارد.مارکس در فصلی از چرخه مد می نویسد: «در طول سال ها، قبایل منزوی مدل موهای خود را بدون اشتراک GQ تغییر داده اند.می توان گفت که روندها صنعت مد را ایجاد می کنند و نه برعکس.
در قلب این عملیات فرهنگی، به گفته مارکس، میل ما به موقعیت و توانایی ما برای مباهات به آن است.یک نماد وضعیت مؤثر به مقدار مشخصی هزینه نیاز دارد تا آن را منحصر به فرد کند، چه قیمت واقعی آن (دوباره بیرکنز) یا صرفاً تخمینی از دانش در مورد آن باشد که فقط توسط کسانی که آن دانش را دارند شناسایی کنند، مانند یک برچسب ژاپنی مبهم.
با این حال، اینترنت در حال تغییر است که چگونه مارک ها، محصولات و هر چیز دیگری ارزش ایجاد می کند.با ظهور رسانه های جمعی و تولید انبوه در یک قرن پیش، سرمایه فرهنگی مانند دانش خودی ممکن است مهمتر از نمایش آشکار ثروت شده باشد، زیرا می تواند موقعیت را نشان دهد و الهام بخش تقلید باشد.اما امروزه تقریباً به هر اطلاعات یا موضوعی که می‌توانید تصور کنید، دسترسی فوری دارید، که به نوعی «رکود فرهنگی» کمک کرد، مارکس استدلال کرد که به نظر می‌رسد هیچ چیز ماندگاری ندارد، و به هر حال، فرهنگ هرگز به نظر نمی‌رسد. پیشرفت کنداین به توضیح شوق یکپارچهسازی با سیستمعامل کمک می کند که باعث می شود مد امروزی به جای دوره ای قابل تشخیص در تاریخ مد، شبیه تفریحات گذشته به نظر برسد.
«بسیاری از این کتاب از فکر کردن به این است که فرهنگ در حال حاضر چه اشکالی دارد و متوجه شدم که تنها راهی که می‌توانم آن را توضیح دهم این است که اولاً نوعی نظریه در مورد نحوه عملکرد فرهنگ یا حداقل فرضیه‌هایی دارم.مارکس در مصاحبه ای گفت و ارزش های فرهنگی چیست.
BoF با مارکس بحث می‌کند که چگونه اینترنت سیگنال‌های حالت را تغییر می‌دهد، تأثیر آن بر فرهنگ، NFTها و ارزش صنعتگری در عصر دیجیتال.
در قرن بیستم، اطلاعات و دسترسی به محصولات خود به هزینه های سیگنال تبدیل شده است.اینترنت اولین کسی بود که موانع اطلاعاتی را از بین برد.همه چیز را می توان به راحتی در اینترنت پیدا کرد.سپس بر توزیع و دسترسی به محصول [تاثیر گذاشت].
حتی در دهه 1990، من در نیویورک تایمز برای مقاله ای در مورد میمون حمام کردن مصاحبه کردم، زیرا مردم در حال تلاش برای خرید میمون حمام در نیویورک بودند.این کم و بیش غیرممکن است، زیرا یا باید به ژاپن بروید، کاری که در آن زمان هیچ کس انجام نداد، یا باید به فروشگاهی در نیویورک بروید، جایی که آنها گاهی اوقات آن را دارند، یا باید به لندن بروید. فروشگاهی که او در آن است..همین.بنابراین به سادگی بازدید از میمون حمام هزینه های سیگنال دهی بسیار بالایی دارد، و آن را به یک نشانگر عالی برای تمایز نخبگان تبدیل می کند، و مردم فکر می کنند که بسیار جالب است زیرا تعداد بسیار کمی از آن وجود دارد.
واقعاً امروز چیزی نیست که نتوانید آن را بخرید و در هر زمان و هر کجا به شما تحویل داده باشید.می توانید نیمه شب از خواب بیدار شوید و سفارش دهید.اما مهمتر از آن، همه چیز سرقت ادبی است.اگر چیزی به سبک خاصی می خواهید که در باند فرودگاه می بینید، می توانید همین الان آن را دریافت کنید.بنابراین، هیچ مانعی برای اطلاعات و هیچ مانعی برای محصولات وجود ندارد.
شما در کتاب مشخص می کنید که این روند را بی طرف نمی دانید.در واقع بد است.این امر فرهنگ را خسته کننده می کند، زیرا سیگنال اولیه ارزش واقعی دلار است، نه سرمایه فرهنگی.
مثل این.نمی‌دانم ویدیو را دیده‌اید یا نه، اما ویدیوهایی از افرادی وجود دارد که در اطراف لس‌آنجلس قدم می‌زنند و از مردم درباره لباس‌هایشان می‌پرسند.وقتی هر لباس را بررسی می کنند، در مورد برند صحبت نمی کنند، بلکه فقط در مورد ارزش آن صحبت می کنند.من آن را دیدم و گفتم: "وای، این فقط دنیای دیگری است"، به خصوص که در نسل من شما خجالتی هستید که در مورد هزینه صحبت کنید یا سعی کنید آن را کم اهمیت جلوه دهید.
سرمایه فرهنگی به واژه کثیفی تبدیل شده است.پس از اینکه [جامعه شناس] پیر بوردیو کم و بیش نوشت که قدردانی از هنر پیچیده و انتزاعی نمادی از طبقه است و همه در حال درک آن هستند، واکنش آشکاری به وجود آمد: «ما باید با ملایمت بیشتری ارزیابی کنیم.هنر، از بالا به پایین.به طوری که قدردانی از هنر به راهی برای بازتولید ساختارهای طبقاتی ساده تبدیل نشود.»فرهنگ پایین به اندازه فرهنگ بالا مفید است.اما چیزی که او کم و بیش سعی در انجام آن دارد این است که سرمایه فرهنگی را به عنوان نوعی طرد شدن از بین ببرد.این [سیگنال های وضعیت] را به سرمایه اقتصادی باز می گرداند، که فکر نمی کنم قصد کسی باشد.این فقط یک اثر سیستماتیک این تغییر است.
بحث من این نیست که «ما باید سرمایه فرهنگی نخبگان را به عنوان راهی برای تبعیض علیه افراد بی‌سواد بازگردانیم».فقط باید نوعی مکانیسم پاداش برای چیزی که من آن را پیچیدگی نمادین می نامم وجود داشته باشد، که به معنای کاوش فرهنگی واقعا عمیق، جالب و پیچیده است، بدون اینکه به عنوان فردی متظاهر، اسنوب و بیگانه هراس دیده شود.در عوض، درک کنید که این نوآوری است که کل اکوسیستم فرهنگی را به جلو می برد.
به ویژه در مد، آیا صنایع دستی در عصر اینترنت ارزش خود را از دست می دهد زیرا می توان گفت که پیچیدگی نمادین است؟
فکر کنم برعکس باشهفکر می کنم کاردستی برگشته است.از آنجایی که همه چیز در دسترس است، تسلط راهی برای بازگشت به کمیابی و نادری است.در عین حال، از آنجایی که همه چیز کم و بیش توسط ماشین ها ساخته می شود، داستان سرایی برند پیچیده تر می شود.برندها باید به صنعت بازگردند تا داستانی خلق کنند که قیمت برتر را توجیه کند.
واضح است که انواع مختلفی از سیگنال های وضعیت در شبکه وجود دارد.NFTها با اجازه دادن به افراد برای اثبات مالکیت چیزی مانند jpeg راهی برای ایجاد کمبود کالاهای دیجیتال پیدا کرده اند.برخی از مجموعه‌های NFT مانند Bored Ape Yacht Club را می‌بینید که ابتدا به نمادهای وضعیت در جامعه رمزنگاری تبدیل می‌شوند و سپس بیشتر و بیشتر محبوب می‌شوند.آیا این بدان معنی است که سیگنال دهی همچنان به همان روش ادامه می یابد، اما با ایجاد فرهنگ بیشتر در اینترنت، ما تازه در حال یافتن راه های جدیدی برای سیگنال دهی و سیگنال دهی هستیم؟
من معتقدم که آنها نمادهای وضعیت هستند.من فقط فکر می کنم آنها نمادهای وضعیت ضعیفی هستند زیرا نمادهای وضعیت به سه چیز نیاز دارند.آنها به هزینه های سیگنالینگ نیاز دارند: باید چیزی وجود داشته باشد که دریافت آنها را دشوار کند.آنها آن را دارند.آنها گران هستند یا ممکن است کمیاب باشند.هنوز خیلی سخته که یکی بگیریاما آنها فاقد دو چیز دیگر هستند که یک نماد وضعیت خوب دارد، که یک حقایق است - دلیلی برای خرید یکی دیگر از حدس و گمان های مالی وجود ندارد یا می خواهید نماد را بخرید.او همچنین هیچ ارتباطی با گروه‌های دارای موقعیت بالا ندارد.وقتی مدونا، استفن کری و برخی از این افراد مشهور شروع به خرید آنها و گذاشتن آنها در عکس های پروفایل خود کردند، Boring Monkeys نزدیک شد.
اما نکته اصلی در نمادهای وضعیت این است که باید بقایای رفتار وجود داشته باشد.آنها باید عملکردی داشته باشند که می تواند بخشی طبیعی از سبک زندگی افراد باشد که آنها را نه فقط یک هوی و هوس، بلکه بخشی واقعی تر از سبک زندگی مردم و سپس تمایل به دیگران کند.
به نظر می رسد ما همیشه نسل جوان تری داریم که می خواهد متفاوت باشد و با نسل قدیمی تر مبارزه کند.آیا آنها سرمایه فرهنگی و نمادهای جایگاه خود را ایجاد نمی کنند؟آیا چیزی را تغییر می دهد؟
اگر در اینترنت زندگی می‌کنید و در TikTok زندگی می‌کنید، باید هر روز سینتکس این پلتفرم را بدانید، زیرا باید بدانید که کدام الگوهای رفتاری ترند هستند، کدام جوک‌ها در آنها هستند و کدام‌ها نیستند.همه اینها مبتنی بر اطلاعات است، و من احساس می‌کنم انرژی زیادی به آنجا می‌رود.من احساس نمی‌کنم انرژی صرف ایجاد اشکال جدیدی از موسیقی می‌شود که ما را دفع می‌کنند، ایجاد فرم‌های جدیدی از لباس که ما را دفع می‌کنند.شما فقط آن را در جوانان نمی بینید.
اما با TikTok، فکر می‌کنم محتوای ویدیویی ایجاد می‌کنند که برای بزرگسالان بسیار نفرت‌انگیز است، زیرا بیشتر بزرگسالان TikTok را می‌گیرند و می‌گویند: «من بیرون هستم».برای سالمندان ایجاد شده است زیرا بدترین و پایین ترین استاندارد طعم کلی را در یک ویدیوی 15 ثانیه ای دارد.لازم نیست شما یک اثر هنری باشید.بنابراین در بین جوانان تفاوت هایی وجود دارد.این حوزه ای نیست که ما به آن عادت کرده ایم، یعنی پیچیدگی نمادین یا پیچیدگی هنری.
فکر می‌کنم یکی از چیزهایی که بسیاری از ما در طول سال‌ها شنیده‌ایم این است که روند مد دیگر مانند گذشته موثر نیست.از آنجایی که همه چیز بلافاصله در باند فرودگاه یا TikTok قابل مشاهده و در دسترس است، آن‌ها به سرعت ظاهر می‌شوند و از بین می‌روند که گرایش‌های متمایز کمی در یک سال مشخص وجود دارد.اگر همه چیز فقط به مدت 15 دقیقه آنلاین بود، آیا چیزی وجود داشت که بتواند ارزش تاریخی که در کتاب از آن صحبت کردید را برای نسل های آینده توسعه دهد؟
روند مد نه تنها در مورد پذیرش یا خرید است، بلکه در مورد افرادی است که آنها را به گونه ای که آنها را معتبر می دانند در هویت خود قرار می دهند.با فاصله زمانی کوتاهی بین ظهور یک ایده و زمانی که در جامعه گسترش می یابد یا به طور بالقوه گسترش می یابد، مردم زمانی برای پذیرش آن و تبدیل آن به بخشی از هویت خود ندارند.بدون آن، به عنوان یک روند اجتماعی نشان داده نمی شود، بنابراین شما این حرکت میکروسکوپی را دریافت می کنید.حتی ممکن است آنها را نانوروند بنامید.با فرهنگ، وضعیت حتی زودگذرتر است.
اما او همچنان با گذشت زمان از برخی چیزها منحرف می شود.ما دیگر در حالت شلوار جین تنگ نیستیم.حتی اگر همه چیز خوب پیش برود، اگر به شلوار جین تنگ نگاه کنید، باز هم فکر می کنید که کمی قدیمی هستند.چینی‌های گشاد J.Crew برای من جالب هستند، زیرا اگر در چهار سال گذشته به Popeye نگاه کرده باشید، می‌توانید ببینید که ظاهر بسیار بزرگی دارند.همه اینها از این استایلیست، آکیو هاسگاوا می آید.بدیهی است که او به این واقعیت واکنش نشان می دهد که اوضاع در تام براون بسیار پایین آمده است، اما فقط مردان شروع به پوشیدن لباس هایی می کنند که واقعاً به آنها می آید.اما به محض این که این اتفاق می افتد، دری به سمت یک شبح بزرگتر باز می شود.
بنابراین اینکه بگوییم هیچ روندی وجود ندارد، فکر نمی کنم درست باشد.این واقعیت که ما در همه چیز از ظریف به سمت بزرگ حرکت می کنیم یک روند است.این فقط یک روند کلان بسیار قدیمی است که به آرامی در حال تغییر است، نه آن گرایش خرد قوی و فراگیر قرن بیستم که در گذشته دیده بودیم.
© 2021 مد کسب و کار.تمامی حقوق محفوظ است. برای اطلاعات بیشتر شرایط و ضوابط ما را بخوانید برای اطلاعات بیشتر شرایط و ضوابط ما را بخوانیدبرای اطلاعات بیشتر، لطفا شرایط و ضوابط ما را ببینید.برای اطلاعات بیشتر، لطفا شرایط و ضوابط ما را ببینید.


زمان ارسال: اکتبر-19-2022